آوار زخم

ساخت وبلاگ

کدام یک خائن تر است؟
آن کسی که در آغوش تو، میل آغوش دیگری را در سرمی پروراند؟!
یا آن که صادقانه از به بن بست رسیدن علاقه اش و امیالش، با تو سخن می راند؟!
غیر از این نیست که:
گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که ساده تر می دانیم یک احمق انگاشته شویم!

مارسل پروست




آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

بازنده ام مثل پادشاهی که در یک کودتا، تمام قدرت و قلمروش را از دست داده است. بازنده ام مثل مردی که تمام خانه و زندگی اش را در یک قمار باخته است...

پیام/آوار


آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

وقتی کسی را ترک می کنید بی انصافی است که همه دارایی اش را ازش بگیرید، چشم و پاهایش را ازش بگیرید و در بیابانِ سرد تنها، گرسنه و تشنه رهایش کنید. بی انصافی است نابودش کنید، تحقیرش کنید، شاید روزی توانست روی پاهایش بلند شود...

پیام/آوار



آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق دریاییست قعرش ناپدید
مثنوی_مولانا

.....................
جوهر عشق قدیم است
شمس_تبریزی

..................

عشق بر هیچ بنیادی استوار نیست
دریایی است بی پایان
بدون آغاز و بدون پایان



آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

رفت و آخرین خواسته اش این بود که همه چیز را فراموش بکنم. ببخش! اگر نمی توانم هر آن چیزی که به تو مربوط است، فراموش بکنیم...

پیام/آوار


آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

حتی در بازی های کودکی ام در بهانه گیری های کودکی ام،عشق را می شناختم. در کودکی نیز  دیگران را بالا می کشیدیم و در بازی و لذت خود شریک می کردیم. با همدیگر بازی می کردیم و هیچ وقت همدیگر را بازی نمی دادیم. در آن بازی ها هم دنبال معشوقه بودم. همیشه فکر می کردم معشوقه یک بازی ناشناخته، لذت بخش و نادر است. برای همین بهانه می گرفتم و خانواده را مجبور می کردم تا با من بازی کنند. هرچه بزرگ تر می شدم بیشتر به معشوقه نزدیک می شدم و بیشتر مشتاق خبری از او می شدم. همیشه دلم می خواست برایم «نامه» بنویسد. هنوز هم مشتاق نامه هستم، مشتاق شنیدن، خواندن و خبرم. انگار در این روزها، اشتیاق، رقیب سرسخت عشق شده است ... پیام/آوار آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

دلم برای شنیدن صدات تنگ شده، برای حرف زدن ات، برای تعریف کردن هات،برای گفته ها و نگفته هات، دلم تنگ شده است. برای دست هات برای تمام آن لحظه ها،روزها و سالهای که کنارم بودی دلم تنگ شده است و هیچ راه و چاره ای تا رسیدن لحظه مرگ ندارم...

پیام/آوار

آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

بعد از مدت ها دیشب با شالی زرشکی رنگ به خوابم آمده بود. زیباتر از همیشه شده بود. عظمت عشق را در چهره اش می دیدم، دستانش را دور گردنم حلقه کرده بود انگار از خطری فرار کرده باشد، آرام آرام بود. گفتم:«همیشه این طور زیبا هستی یا فقط وقتی کنار من هستی این طور زیبایی؟» گفت:«تمام زیبایی ام از توست هرچه هستم از برکت عشق توست»...

پیام/آوار


آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00

گفته بودم «همیشه» دوستت دارم. گفته بودم مثل خنده و گریه نیستم بیایم و بروم. گفته بودم مثل تو، بی وفا نیستم.

پیام/آوار

آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0jylann5 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 12:00